سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هری پاتر؛ موعودی بر آستانه آرماگدون نوشته استاد سعید مستغاثی

تردیدی نیست که محورهای اصلی کتاب "هری پاتر و شاهزاده دو رگه" ، 3 موضوع تشریح سرگذشت تام ریدل یا همان ولد مورت ، راز بقا و جاودانه شدنش از طریق هورکراکس ها و همچنین اقدامات اسنیپ به عنوان جاسوسی دو جانبه است که در اوج فعالیت هایش دامبلدور را به قتل می رساند. اما در فیلمنامه، این 3 محور مهم در سایه تعقیب و گریزهای هری پاتر و اسنیپ، عشق مثلثی رون ویزلی و لاوندربراون و هرماین گرینجر یا سطحی شدن عشق هری و جینی ویزلی همچنین پررنگ شدن مزاحمت های مداوم هری برای پرفسور اسلاگهورن ( جهت کشف اصل آن خاطره خراب شده توسط تام ریدل) و ...قرار گرفته و چندان برای مخاطب باز نمی شوند. حتی قضیه شاهزاده دورگه که بخشی از عنوان کتاب و فیلم است (و پیش از خواندن کتاب یا دیدن فیلم ، مورد حدس و گمان های متعدد قرار می گرفت که آیا مصداقش ، هری پاتر است یا ولد مورت و یا...؟) تنها در یکی از سکانس های پایانی فیلم مورد اشاره قرار می گیرد.  در آن سکانس ، پرفسور اسنیپ پس از حمله مرگ خوارها به هاگوارتز و تخریب آن ، وقتی هری با وی درگیر شده و جادوها و طلسم های ذکر شده در کتاب معجون سازی شاهزاده دورگه را در موردش به کار می برد ، صریحا می گوید که "تو طلسم های من را درباره خودم به کار می گیری... بله ، من شاهزاده دو رگه هستم..." ادامه مطلب...

نوشته شده در  پنج شنبه 90/10/22ساعت  5:44 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

هری پاتر، موعودی بر آستانه آرماگدون: گشایش راز و رمزهای گذشته 

در ششمین قصه از ماجرای جادوگرهای جوان مدرسه عجیب و غریب هاگوارتز به حساس ترین بخش های روایت جنگ مابین سپاه ساحران نیک به سرکردگی هری پاتر و ارتش جادوگران بدکنش به فرماندهی ولدمورت رسیده ایم که دیگر این جنگ آن گونه که جی کی رولینگ در ششمین کتاب از مجموعه کتاب های هری پاتر حکایت می کند، به نبرد سرنوشت ساز خود نزدیک شده است. درحالی که دو سالی است هفتمین و آخرین کتاب از این مجموعه انتشار یافته و دیگر همه علاقمندان به ماجراهای هری پاتر از سرنوشت تک تک قهرمانان و ضدقهرمانان مورد علاقه شان مطلع شده اند. کاراکترهایی که تقریبا 10 سال با آنها سر و کله زدند و کنش و واکنش هایشان را از سنگ جادویی و تالار اسرار تعقیب کردند تا به زندان آزکابان رسیدند و بعد مسابقه گوی آتشین را دنبال کردند و سپس از هویت شاهزاده دو رگه باخبر شدند که تاثیر مهمی در طی این هفت قسمت از ابتدا تا آخر داشت و در آخر با یادگاران مرگ به انتهای سرگذشت پاتر جوان رسیدند.حالا تقریبا اکثر طرفداران هری پاتر دریافته اند این موجود محبوب شان، در پایان ماجراهایی که خانم "جی.کی.رولینگ" نوشت، نه تنها به دام مرگ نیفتاد بلکه خود، سرکرده یادگاران مرگ شد و به حساب ولد مورت خبیث رسید،اگرچه خیلی از یارانش مثل پروفسور لوپین،  فرد ویزلی،  تانکس و مودی و حتی جن خانگی اش یعنی "دابی" درجنگ آخربه کام مرگ رفتندوخودش نیز بالاخره با "جینی ویزلی" ازدواج کرد،همچنانکه رون با هرمیون،زندگی مشترک آغاز کرد. ادامه مطلب...

نوشته شده در  پنج شنبه 90/10/22ساعت  5:38 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

قصه پرغصه تدریس سینما در ایران

آغاز سال تحصیلی و حضور دوباره دانش آموزان و دانشجویان در مراکز آموزشی، با سر گرفتن دوباره دغدغه کیفیت و شیوه تدریس و تحصیل همراه است. این دغدغه مقدماتی چون خرید لوازم و ابزار آموزشی مناسب تا محتوای تحصیل که به کتاب ها و جزوات و روش آموزش و همچنین عواقب پس از آن که همان اشتغال و بازدهی آموزش است را در برمی گیرد. این مسائل بر همه عرصه های آموزشی کشور ما سایه افکنده، اما در حوزه تدریس هنر و به خصوص آموزش سینما، وضعیتی نزدیک به فاجعه را شاهد هستیم.

بدون شک ریشه بسیاری از مشکلات موجود در سینما را باید در همین هنرستان ها و دانشگاه ها و دانشکده ها جست وجو کرد. جدای از کیفیت نازل و گاه ده ها سال عقب تر از زمانه تدریس هنر هفتم در مراکز آموزشی کشور، اکثر کتاب ها و جزوه هایی هم که در اختیار هنرجویان و هنرآموزان قرار می گیرد نیز دچار مصائب و لغزش های محتوایی فراوانی هستند. گویا هیچ گونه نظارتی بر مطالب و اشارات این کتاب ها نیست. آنچه در بسیاری از مکتوبات آموزشی سینما گنجانده شده، گواه نوعی غفلت و سهل انگاری از سوی مسئولان مربوطه است که چنانچه ترمیم و جبران نشود، مشکلات سینمای ما همچنان ادامه پیدا خواهد کرد.

چندی پیش به طور اتفاقی جزوه سینمایی یکی از هنرستان های تهران را ورق می زدم. جزوه ای که به همت دبیر محترم همان درس تدوین و نگارش یافته بود. در این جزوه، توضیحات و تفاسیر مفصل و بلندبالا و گاه اغراق شده ای درباره اتفاقاتی که قبل از انقلاب در سینما رخ داده بود نوشته شده است. به سینمای پس از انقلاب که رسیدم، خنده ای تلخ و غمبار بر چهره ام نشست. نویسنده جزوه، وقایع 30 ساله سینمای پس از انقلاب را در یک پاراگراف بسیار مختصر این گونه توضیح داده بود که در این دوره بسیاری از سینماگران برجسته ایران مجبور به ترک وطن یا دست کشیدن از فعالیت شدند و برخی دیگر با محدودیت های فراوانی به کار خود ادامه دادند و البته ژانر جنگی هم به وجود آمد! (نقل به مضمون) این مطلب درباره وضعیت سینمای پس از انقلاب، مربوط به یک شبکه ماهواره ای یا سایت اینترنتی معاند با نظام جمهوری اسلامی نیست، بلکه جزوه رسمی آموزش سینما در یکی از دبیرستان های هنری آموزش و پرورش است. جزوه ای که قرار است هنرمند انقلابی و متعهد و مسلمانی تربیت کند و هنر هفتم را در این کشور اعتلا ببخشد. این تنها یک نمونه اتفاقی است و با مرور سایر منابع تحصیل سینما در نظام آموزشی ایران، همین وضعیت قابل مشاهده است. این جمله عینا از روی یکی از منابع کنکور کارشناسی ارشد رشته هنر که هم اکنون در دست داوطلبان این رشته است نقل می شود: «میرزا ابراهیم صحاف باشی مردی متجدد و مبتکر و آزادی خواه و نخستین بهره بردار سینما در ایران بود.» حال آنکه صحاف باشی یکی از دست اندرکاران سلطنت قاجار و یک فراماسونر شاخص و برجسته بود. به طوری که به نوشته کتاب «تاریخ بیداری ایرانیان» اثر ناظم الاسلام کرمانی، میزا ابراهیم خان صحاف باشی از اعضای انجمن مخفی دوم در عصر مشروطه بود. انجمنی که اهداف فراماسونری را برای اسلام زدایی در ایران دنبال می کرد.
جالب این است که در یکی دیگر از منابع کنکور کارشناسی ارشد رشته هنر، اسامی فیلمسازان نسل انقلاب حذف شده و از میان آن ها تنها از «محسن مخملباف» به عنوان چهره ای مهم و با فیلم هایی تأثیرگذار یاد شده است! این گونه کتاب ها حتی برای تحریف واقعیات مقدسات جعلی خودشان را نیز زیر پا گذاشته اند. مثلا در آن ها از اسکار به عنوان یک مراسم و جایزه بزرگ نام برده شده، اما هیچ اشاره ای به ورود فیلم «بچه های آسمان» به این رقابت نشده است. احتمالا دلیل این نادیده انگاری انتساب سازنده این فیلم به انقلاب اسلامی است.

کسانی که از واقعیت ها آگاه هستند با خواندن و مشاهده این مطالب در کتاب ها و جزوه های آموزشی سینما یکه می خورند و دچار شگفتی می شوند. اما بسیاری از نوجوانان و جوانان که نسبت به واقعیات آشنایی ندارند، نوشته های این کتاب ها حقیقت مسلم فرض می شود. با این اوصاف، فرایند پرورش فیلمساز برخوردار از تعهد و تخصص توأم به دشواری صورت می گیرد و انفصال هنر هفتم با مردم و فرهنگ بومی و انقلاب اسلامی کشورمان یک اتفاق طبیعی محسوب می شود.
ایجاد تحول در آموزش سینما، توقعی آرمانی و بلندمدت است. اما ای کاش مسئولان آموزشی کشورمان، حداقل فکری به حال این کتاب ها و جزوه ها و منابع می کردند. قطعا یکی از ابتدایی و بدیهی و ضروری ترین موضوع هایی که باید در برنامه بومی سازی علوم انسانی در نظر گرفته شود، تجدیدنظر و بازآفرینی این گونه آثار است.


نوشته شده در  شنبه 90/9/12ساعت  9:58 عصر  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

معرفی کتاب اسطوره‌های صهیونیستی سینما (نوشته سارا صفالو)

بخشی از متن کتاب را -که در برنامه رادیویی معرفی شده است- دانلود کنید یا بشنوید:

اگر از آدم‌هایی نیستید که به شعارِ «هنر برای هنر» اعتقادِ راسخ دارند و معتقدید که رسانه به هر حال «رسانه» است و قرار است به اصطلاحِ عوام بالأخره پیامِ آموزنده‌ای، حرفی و چیزی به مخاطب برساند و بدتان هم نمی‌آید به پشتِ صحنه? تمامِ چیزهایی که از کودکی تا به حال دیده‌اید و می‌بینید، سرک بکشید و خودتان همان پیام‌های آموزنده? زندگی‌تان را در مسیرِ انسان شدن دوره کنید، بد نیست نگاهی به اسطوره‌های صهیونیستی سینمابیندازید. البته اگر تحملش را دارید و ظرفیت‌تان یک کم بالاست و عادت دارید به جای خشم، مدام نفسِ عمیق بکشید. چرا؟ چون این کتاب خیلی بیش‌تر از عنوان و ادعای ناشرش به تمامِ آنچه عادت کرده‌ایم سرک می‌کشد و به قولِ اهلش اصلِ جنسِ چیزی را که مدت‌هاست نشان‌مان داده‌اند، نشان‌مان می‌دهد. آن هم نه تنها در سینما، بلکه در تمام آنچه نامِ رسانه‌های پر مخاطب را یدک می‌کشند. مثل تلویزیون و کتاب و…

از متن کتاب:

سبکِ زندگی و رفتار و افکار در سریالِ جواهری در قصر به مانندِ مکتبِ بودایی هیچ خطری برای سرانِ قدرتِ سالارِ جهانی ندارد و حتی فرمان‌برداریِ وفادارانه? یانگوم به نظامِ ظالمانه? حکومتی، در مسیرِ خواسته‌های آنان برای تربیتِ شهروندانِ جهانی است. دراین سریال بدونِ حضورِ خدا، یانگوم به تنهایی و با تکیه بر قوایِ بشریِ خود، عزم جزم کرد و به مقامِ والایِ پزشکِ مخصوصِ عالی‌جناب رسید. همین اسوه? بی‌خدا، موردِ پسندِ رسانه‌های مسلطِ جهان است. الگویی بدونِ هیچ خدایِ حقیقی و بدونِ حضورِ پیامبری و بدونِ داشتنِ محتوایی غنی، در مقابلِ نظام‌های ناعادلانه? اجتماعی که در زندگی موفق و خیرخواه است و فداکار و نوع‌دوست نیز می‌باشد. دقیقاً همان معنویت و عرفان و سلوکِ سکولار و عرفی شده و بدون حضورِ عواملِ حیاتی، پروژه‌ای که در تقابل با اسلامِ پیش‌رو، بسیار ظریف و بدون ایجادِ حساسیت عمل خواهد کرد. این نوع زندگی نه درتقابل با نظامِ امپریالیستی که در راستای آن است. متأسفانه این سریال بدونِ هیچ نقدِ محتوایی با دو نوبت پخش در تلویزیونِ ایران نمایش داده شد.

? ? ?

در توضیحِ ناشر بر کتاب می‌خوانیم: «اسطوره‌های صهیونیستی در سینما عنوانِ اثری است که سعی در شناساییِ همه? نشانه‌ها و نمادهایی دارد که سینمای غرب با وام گرفتن از معتقدات، باورها، تعصب‌ها، اهداف و خطِ مشیِ یهود و صهیونیسم آن‌ها را در آثارِ سینمایی به تصویر کشیده است.

میدان و میزانِ تأثیرگذاریِ سینما و رسانه‌های سمعی و بصریِ جمعی و به‌ویژه بیانِ غیرِ مستقیم اما نافذ آن این امکان را ایجاد کرده است تا دست اندرکارانِ وام‌دارِ سینمای غرب همه? همتِ خود را مصروفِ به خدمت گرفتنِ آن در جهتِ منافعِ یهودیتِ صهیونیستی کنند.»

اما حقیقت این است که قرار است در طول سفرمان با این کتاب بیش‌تر از این‌ها شگفت‌زده شویم. در این کتاب بعد از فصلِ اول که به دنیایِ اسطوره‌شناسی و تعریف و شناختِ مختصری از آن اختصاص دارد، مستقیماً واردِ بررسیِ رابطه? صهیونیسم و رسانه می‌شویم. حتی فرمول‌های نوشتنِ فیلم‌نامه‌هایی با این مضمون نیز دراین فصل ارائه می‌شود. حالا کتاب آن‌قدر زمینه? منطقی برای‌مان ساخته که ما را به فصلِ اصلی و هیجان‌انگیزش می‌برد؛ آشنایی با اسطوره‌های صهیونیسم و مثال‌های هیجان‌انگیز و آشنای کتاب.

این‌جاست که نه تنها دنیایِ هالیوود و فیلم‌های آخرالزمانیِ شناخته‌شده‌ای مثلِ ماتریکس و ارباب حلقه‌ها و… معرفی می‌شوند بلکه حدودِ صد و هشتاد و پنج عنوان اثر در حوزه‌های مختلف از کارتون‌های کودکی‌مان مثل هاچ زنبور عسل گرفته تا کتاب‌های پائولو کوئلیو و از ای کی یو سان تا یانگوم و حتی ریزه‌کاری‌های صهیون‌پرستانه? مصائبِ مسیح را با دقت و ظرافت به نقد می‌کشد و اسطوره‌های صهیونیستی-یهودی و حتی ریشه? برنامه‌سازانِ آن‌ها و بلایی را که قرار است سرمان بیاورند مستدل و دقیق و با نگاهی به تمامِ اسطوره‌های یهود اعم از اسطوره‌های قدیمی مثل ارضِ موعود و اتوپیِ صهیون تا شیطان‌پرستی و بودیسم و حتی ریشه? یوگا و معبد شائولین و هولوکاست را بازگو می‌کند و اتفاقاً در پایان هم متواضعانه مدعی است که: «بی‌گمان فیلم‌های یادشده در این کتاب دربرگیرنده? تمامِ آثارِ ارائه شده طیِ بیش از یک صد سال فعالیتِ سینمایی نیست، بلکه تنها بیان مصادیق و نمونه‌هایی است که امکانِ بررسی و تحلیلِ دقیق‌تر و دیگرگون را برای علاقه‌مندانِ مطالعاتِ فرهنگی فراهم می‌آورد.»

با این حال همین کتابِ پر از تواضع به قدرِ کافی میخکوب‌تان می‌کند و به خاطرِ همین است که گفتم یک ظرفیتِ بالا و یک نفسِ عمیق می‌خواهد. حتی اگر سعی کنید مثلِ نویسنده به خودتان بقبولانید که: «سینما طیفی پر تنوع از مخاطبان دارد که هر کدام به فراخورِ میزانِ دقت و عمل‌شان، برخی از این اسطوره‌سازی‌ها را درک می‌کنند و تأثیرِ لازم را می‌پذیرند. به‌طورِ قطع همه? مخاطبان، تمام محتوای فیلم‌ها را درک نمی‌کنند، اما تکرارِ بن‌مایه‌ها واساطیرِ صهیونیستی در فیلم‌های مختلف، باعثِ جا افتادنِ آن‌ها درناخودآگاهِ ضمیرِ آنان می‌گردد و نوعی هم‌سوییِ انفاسِ انسانی با برنامه‌های صهیونیسم را به وجود می‌آورد و مقاومتِ مخاطبان را کم می‌کند. علاوه بر آن، قوتِ اسطوره‌پردازی‌های سینمایی و هنری، باعثِ قوتِ قلب و افزایشِ انگیزه? همراهانِ صهیون نیز خواهد بود.» سه شنبه، 8 شهریور 1390

توضیح سردبیر خانه کتاب اشا:موضوعِ کتابی که خانمِ صفالو معرفی کرده است، در نگاهِ اول موضوعی مرموز و شگفت‌آور است. نظیرِ محتوایِ این کتاب را قریبِ 9 سالِ قبل، به صورتِ جزوه‌ای 200-300 صفحه‌ای خوانده‌ام و می‌دانم شیوه? استدلال و ادعایِ کتابِ اسطوره‌های صهیونیستی سینما چه و چگونه است. من هم درباره? هاچ زنبور عسل و محصولاتِ مختلفِ شرکتِ والت دیزنی تحلیل‌هایی نظیر آن‌چه در این کتاب آمده است خوانده‌ و شنیده‌ام. با این همه پذیرشِ دعوی‌هایِ این کتاب برایم بسیار دشوار است. می‌توانید جمله? پیشین را دلیلِ مخالفتِ سردبیر برایِ انتشارِ معرفیِ این کتاب در خانه? کتاب اشا محسوب کنید. اما چنان‌که در صفحه? معرفیِ اشا نوشته‌ایم، به طرحِ دیدگاه‌هایِ مختلف در اشا معتقدیم و این اتفاق را زمینه? تبادل افکار و نقد می‌دانیم. همه? ما در معرضِ نقد دیگران قرار داریم. این مطلب و کتابِ معرفی شده در آن هم همین‌طور. به همین دلیل از موافقان و مخالفانِ محتوایِ این نوشته و کتابِ اسطوره‌های صهیونیستی سینما دعوت می‌کنم درباره? این موضوع اظهارنظر کنند. asha.ir/archives/6223

نظر یکی از خوانندگان کتاب در سایت: با سلام و تشکر از سردبیر محترم خانه کتاب اشا که این اثر ارزشمند را معرفی کردند. بنده نیز محقق سینما و ادیان هستم و با مرکز پژوهش های اسلامی صدا وسیما آشنا هستم و با تحقیقات حوزه فیلم استادی و مطالعات محتوایی فیلم آشنایی ده ساله دارم. این کتاب را به چند دلیل مفید یافتم:
1- اتقان منابع و ساختار مناسب کتاب و ادبیات قابل فهم (گرچه مطالب گفته شده برای اولین بار بعضا در زبان فارسی امده اند و انتقال انها سخت می باشد.)
2- گستردگی فیلم های مورد مطالعه
3- خط شکنی در ایران و تحقیق جدی در حوزه اسطوره شناسی و نشانه شناسی و تحلیل محتوا و فیلم استادی که در ایران متاسفانه مهجور می باشد.
4- توجه تخصصی به حوزه مطالعات یهودی و صهیونیستی
5- استفاده از کتب دینی و اسطوره شناسانه یهودی مخالف و موافق
6- ورود به مباحث استراتژیک و شرق شناسی و بررسی انتقادی آثار هنری مربوطه
7- انتقادهای منصفانه وعلمی با استناد به منابع وکتب علمی حوزه های سوادرسانه ای وتحلیل محتوا
8- توجه به وجوه مختلف فیلم های مورد بحث در جاهای مختلف کتاب و به دست دادن زنجیره دقیقی از مطالعات جدی براین فیلم ها

با یک جستجوی ساده در اینترنت شاهد بودم که این کتاب در سه جشنوراه کشوری مقام اول و دوم را کسب کرده است. در جشنوراه علامه حلی در میان حدود بیش از 200 اثر پژوهشی از سراسر کشور مقام اول را با نوددر صد امتیاز کسب کرده است و در جشنوراه هنر آسمانی نیز از میان حدود 2500 اثر از سراسر کشور مقام اول در رشته پژوهش هنر را کسب کرده است. همچنین در جشنوراه مرکز پژوهش های اسلامی صدا وسیما نیز مقام اول پژوهشی سال 1388 اگر اشتباه نکنم را کسب کرده است. خوب است دوستانی که نقدی دارند دقیق تر متن کتاب را بهتر بخوانند و بعد قضاوت کنند. این قبیل مطالعات در زبان انگلیسی به وفور یافت می شوند و متاسفم که در جامعه ایرانی چنین مطالعاتی کمتر دیده شده است و آنچه نیز موجود است با بی دقتی حمل بر برخی نوشته ای ضعیف می شود. ای کاش قدر آثار خوبی که در زبان فارسی تولید شده است را بهتر بدانیم. باز هم از این سایت گران قدر از معرفی چنین آثاری تشکر می کنم.


نوشته شده در  شنبه 90/9/12ساعت  9:57 عصر  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

معرفی چندین نشریه خواندنی جبهه فکری انقلاب/همه چیز درباره فراماسونری
با عرض تسلیت ایام سوگواری سیدالشهدا علیه اسلام به حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف. بی شک مهم ترین آرمان امام حسین علیه السلام، معرفی اسلام و روحیه انسان کامل به بشریت بود که خوشبختانه امروز حوزه های علمیه شیعه و مراکز فرهنگی انقلاب اسلامی سردمدار این حرکت می باشد. البته هنوز کمبودهایی هست که با قدردانی از داشته ها و برنامه دقیق می توان ان ضعف ها را نیز جبران کرد.
جای سپاس دارد که اخیرا جبهه فکری انقلاب اسلامی بسیار فعال شده است
و نشریات و کتب بسیار خوبی تولید کرده است و الحمدلله با شکل گیری چند شبکه توزیع وابسته توانسته است نفس روشنفکرنمایان احمق غربزده را بگیرد و نیروهای انقلابی در سراسر کشور را منسجم تر کند. البته قبول دارم که تا رسیده به نقطه آرمانی هنوز راه بسیاری داریم ولی وضع خیلی بهتر از قبل شده است. مجلاتی چون  فرهنگ پویا(موسسه امام خمینی ره قم)، معرفت(موسسه آیه الله مصباح یزدی)، کتاب نقد(پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه)، مشرق موعود(موسسه آینده روشن قمزمانه  (کانون اندیشه جوان و پژوهشکاه فرهنگ و اندیشه اسلامیسوره اندیشه(بر وبچه های علم و دین سابق و حوزه هنری سازمان تبلیغات امروز) سینما رسانه (بر و بچه های موسسه شهید آوینی تهران و دوستان)، نامه جامعه (وابسته به جامعه الزهرای حوزه علمیه قمراه (حاج وحید و دوستان با نام دفتر مطالعات فرهنگی جبهه انقلاب اسلامی)، فرهنگ عمومی(ماهنامه تخصصی فرهنگ و اندیشه و جنگ نرم دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی همچنین دانلود ویژه نامه تحولات خاورمیانه) افق حوزه(نشریه مرکز خبری مدیریت حوزه های علمیه سراسر کشور) ، پاسدار اسلام (از مجموعه خوب نشریات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه)،  پیام زن (دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم)، موعود(موسسه فرهنگی موعود) و ... (نشریات بسیار زیادی است که نام بردن از همه در اینجا ممکن نیست و تلاش شد برخی معروف ترین انها که مورد استفاده جوانان می باشد را معرفی کنم مثلا موسسه امام خمینی اخیرا 15 نشریه علمی-تخصصی در مسیر اسلام ولایی-انقلابی منتشر می کند و دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام وابسته به دفتر تبلییغات نیز نشریات تخصصی علمی خوبی دارد و پؤوهشگاه فرهنگ و اندیشه السامی نیز همینطور و سایر مراکز خوب کشور...)
امید که دوستان با مراجعه به سایت هایی چون پاتوق کتاب، موسسه امام خمینی، کتاب فردا، بوستان کتاب و ... بتوانند از محتوای ان با خبر شوند. دوستانی هم که در تهران و قم وشهرهای بزرگ هستند حتما برای حمایت مادی از این مراکز فرهنگی و حوزوی فوق الذکر، نشریات را در چند شماره تهیه کنند و به دوستان و آشنایان خود هدیه دهند که قطعا واجد ثواب است...

لینک متن کامل مقالات شماره بیستم مجله فرهنگ پویا بحثهای خوب و مفصلی درباره فراماسونری دارد و از نوشته های متقن و اساتید مطرح و محققی چون آیه الله مصباح یزدی و استاد شمس الدین رحمانی و دکتر موسی حقانی و دکتر سیداحمدرهنمایی بهره جسته است، حتما این مطلب را بخوانید تا برخی بحث های ضعیفی که اخیرا در اینترنت درباره فراماسونری مطرح شده است را بازشناسی کنید:

نوشته شده در  شنبه 90/9/12ساعت  9:55 عصر  توسط عضو گروه شهیداوینی 
  نظرات دیگران()

تاثیرپذیری جنبش وال استریت از قیام اسلامی مسلمانان مصر و تونس به اعتراف سایت رسمی جنبش (به بخشی از متن که قرمز شده است دقت کنید.)

منبع: بخش معرفی ما از سایت رسمی جنبش

About OccupyWallStreet The revolution continues worldwide!

OccupyWallSt.org is the unofficial de facto online resource for the growing occupation movement happening on Wall Street and around the world. We"re an affinity group committed to doing technical support work for resistance movements. We"re not a subcommittee of the NYCGA nor affiliated with Adbusters, anonymous or any other organization.

Occupy Wall Street is a people-powered movement that began on September 17, 2011 in Liberty Square in Manhattan’s Financial District, and has spread to over 100 cities in the United States and actions in over 1,500 cities globally. #ows is fighting back against the corrosive power of major banks and multinational corporations over the democratic process, and the role of Wall Street in creating an economic collapse that has caused the greatest recession in generations. The movement is inspired by popular uprisings in Egypt and Tunisia, and aims to fight back against the richest 1% of people that are writing the rules of an unfair global economy that is foreclosing on our future.

The occupations around the world are being organized using a non-binding consensus based collective decision making tool known as a "people"s assembly". To learn more about how to use this process to organize your local community to fight back against social injustice, please read this quick guide on group dynamics in people"s assemblies.    Solidarity Forever!

سایر سایت های مرتبط به این جنبش به زبان فارسی و انگلیسی:
  • NYCGA Fund  /  Occupy DC   /   Occupy Missoula   /   Occupy Portland, Oregon (recently added) /  ccupy Portland, Maine   /  Occupy Edmonton  /  Occupy Buffalo  / Occupy New Haven  / Occupy Los Angeles  /  Occupy Baltimore   /   Occupy Oakland    /   Occupy Atlanta   /  Occupy Chicago   /  Occupy Boston   /  Occupy Philly   /  Occupy Seattle (recently added)  /  Occupy Detroit (recently added)  /  Occupy Toronto (recently added)  /   Occupy Wall Street Movement Groups   /  These funds support autonomous Occupy-allied projects and groups: OccupyWallSt.org Fund Bitcoin:1N2Vd3GKcnS4Soaa8NXP4NWhri15fvebFM  /    #HowToOccupy    /  OWSJ Print Newspaper Fund   /  The Occumentary    /   Global Revolution Livestream  /   Occupy The Highway   /  

  • خبرهای جدید از جنبش جهانی ضد سرمایه داری:
    1. نزدیک به سیصد نفر در جریان پاک سازی جنبش لوی آنجلس دستگیر شدند
    http://mobile.reuters.com/article/idUSTRE7AT0FO20111201?irpc=932
    2 اعضای پلیس مخفیانه از جنبش وال استریت حمایت می کنند
    http://rt.com/news/police-join-protesters-ows-621/
    3 تصاویری از دستگیری معترضان لوس آنجلس
    http://www.facebook.com/MajorityReport/posts/316579085021297
    http://rt.com/news/occupy-us-camps-dismantle-543/
    4 بچمن گاف داد، در پی تسخیر سفارت بریتانیا او گفت:ما هم سفارت آمریکا در ایران را می بندیم
    http://abcnews.go.com/blogs/politics/2011/11/us-embassy-in-iran-michele-bachmanns-oops-moment/
    5 سرباز پادگان نظامی لوجون به خاطر آب آلوده این پادگان جان خود را از دست داد
    http://www.tampabay.com/news/military/veterans/article1005564.ece

    6 روایتی دیگر از دستگیریهای لوس آنجلس(ویدئو)ه
    http://www.facebook.com/MajorityReport/posts/316579085021297
    7 پلیس برای متفرق کردن جنبش نوارک به محل تجمع آنها رفت ولی پس از اینکه از حضور یکی ار اعضای شورای شهر در بین تظاهر کنندگان آگاه شد مکان را ترک کرد
    #occupynewark
    8 تظاهر کنندگان در کاخ دادگستری در شهر اکتور شعار برکناری رییس جمهور را دادند
    http://www.oaoa.com/news/president-76675-removal-houston.html
    9 گاردین گزارش تصویری از دستگیری و متفرق سازی جنبش لوس آنجلس ارائه داده است
    http://www.guardian.co.uk/world/gallery/2011/nov/30/occupy-la-protesters-are-evicted-in-pictures?picture=382598573
    10 یکی از بلاگهای رویترز که به گزارش لحظه به لحظه متفرق سازی لوس آنجلس و فیلادلفیا می پردازد
    http://live.reuters.com/Event/Occupy_Los_Angeles?Page=0
    11 مصاحبه مطبوعاتی شهردار و رئیس پلیس لوس آنجلس بعد از پاک سازی جنبش این شهر
    http://www.youtube.com/watch?v=sQcl5qOkVXA&feature=youtu.be
    Best Wishes...
    www.BarackObama.ir

    نوشته شده در  شنبه 90/9/12ساعت  9:54 عصر  توسط عضو گروه شهیداوینی 
      نظرات دیگران()

    همه چیز درباره وال استریت،نماد بیداری جهانی علیه یهودیان و سرمایه داران

    گاووحشی وال استریت از ظهور تا سقوط + تصاویر

    *یهودیان: پدرخوانده‌های وال‌استریت
    در میان حوزه‌های اقتصادی که یهودیان و صهیونیست‌ها در آن به فعالیت جدی مشغول هستند، باید به وال‌استریت اشاره کرد. جائیکه نه تنها دستی در اقتصاد و شبکه‌های اقتصادی پیچیده دارد، بلکه حتی بر هالیوود و رسانه‌های جمعی نیز مسلط می‌باشد. داستان به سال‌ها پیش بازمی‌گردد؛ از قرن 1800 جمعی از خانواده‌های بانکدار آلمانی- یهودی مهاجر در آمریکا - خانواده‌های سلیگمنز(Seligmans)، لیمانز(Lehmans)، گلدمنز(Goldmans)، ساکس(Sachs)، واربرگز(Warburgs)، شیفز(Schiffs) و لوئبز(Loebs)و غیره تسلط و نفوذ خود را درحوزه‌های اقتصادی گسترانیده بودند. نسل جدید این خانواده‌ها نیز راه پیشینیان خود را ادامه داده و همچنان تسلط خود بر اقتصاد آمریکا را حفظ کردند. گفتنی است .....

    *گاو وحشی وال استریت
    مجسمه ای که به گاو وال‌استریت شهرت یافته است، 3200 کیلوگرم وزن داشته و از برنز ساخته شده است. سازنده آن، هنرمندی به نام آرتور دی‌مودیکا است. این مجسمه در بولینگ گرین‌پارک در نزدیکی وال‌استریت قرار دارد و 11 فوت ارتفاع و 16 فوت طول داشته و با آن عضلات تنومند و آن سر پائین خود که نشانه آمادگی برای حمله است، به ظاهر گفته می شود تمثیل‌ موفقیت و خوش‌بینی در زمینه مالی است. گرچه به اعتقاد بسیاری دیگر از باطن خشن و بی رحم معاملات مالی خبر می دهد. همه‌ساله هزاران توریست از این مجسمه دیدن می‌کنند و نام آن با نیویورک و وال‌استریت گره خورده است.

    به اعتقاد بسیاری «گاو وال استریت» از باطن خشن و بی رحم
     معاملات مالی و سرمایه داری اومانیستی صهیونیستی خبر می دهد.

    نوشته شده در  شنبه 90/9/12ساعت  9:52 عصر  توسط عضو گروه شهیداوینی 
      نظرات دیگران()

    ... ادامه....تهیه‌کنندگان حاضر بودند شخصیت منفی فیلم را از افسر نیروی دریایی به شخصی غیرنظامی تبدیل کرده، و میزان‌ آزار جنسی که سی.سی در معرض آن قرار می‌گرفت کاهش دهند اما این مسئله که فیلم درباره جنایت و قتل روی عرشه یک ناوهواپیمابر نیروی دریایی بود را نمی‌شد تغییر داد.

    استراب دوباره مخالفت کرد و در نهایت تهیه‌کنندگان نتوانستند حمایت پنتاگون را به دست بیاورند. در نتیجه تلاش کردند یکی از کشتی‌های نیروی دریایی اسپانیا را بگیرند، اما وقتی اسپانیایی‌ها متوجه شدند نیروی دریایی آمریکا فیلمنامه را رد کرده است آنها هم از کمک به فیلم امتناع کردند.

    پونیکسان می‌گوید: «فیلم خیلی خوبی بود. اما نمی‌شد آن را بدون یک ناو هواپیمابر ساخت. ما سعی داشتیم کشتی دیگری از نیروی دریایی اسپانیا بگیریم اما فایده نداشت، زیرا آنها نمی‌خواستند کاری را که نیروی دریایی آمریکا آن را رد کرده بود انجام دهند.» در نهایت تهیه‌کنندگان از ساخت فیلم منصرف شدند.

    پونیکسان ادامه می‌دهد که «ما واقعاً به همکاری نیروی دریایی نیاز داشتیم، و آنها هم از ابتدا می‌دانستند از فیلمی که در آن قتلی روی یک ناو هواپیمابر اتفاق می‌افتد حمایت نخواهند کرد. در نتیجه فیلم ساخته نشد. موضوع فیلم آن را نابود کرد.»

    پونیکسان که در سال 1962 در نیروی دریایی ثبت نام کرد بود از قدرت فیلم به عنوان ابزار جذب نیرو آگاه است؛ «یکی از دلایل من برای ثبت نام در نیروی دریایی فیلم از اینجا تا ابدیت[8] بود.» اما همچنان معتقد است پنتاگون در اینکه فیلمسازها را مجبور کند تصویر پاک و پاکیزه‌ای از ارتش ارائه دهند زیاده‌روی می‌کند.

    «آنها معتقدند ـ از نظر من به اشتباه ـ که فقط تصاویر بسیار مثبت از ارتش به جذب نیرو و تقویت روحیه نیروها کمک می‌کند. اما از نظر من اینطور نیست. من فکر می‌کنم فیلمهایی که به مسائل و مشکلات ارتش می‌پردازند آن را جالب‌تر می‌کنند.»

    پونیکسان پیش از این هم سر دو فیلم که در دهه 1970 نوشته بود با نیروی دریایی مشکل پیدا کرد؛     Cinderella Liberty   با بازی جیمز کان در نقش یک دریانورد که با یک فاحشه و پسر نامشروعش دوست می‌شود، و The Last Detail   با بازی جیمز نیکلسون در نقش افسر نیروی دریایی که موظف است دریانوردی را تا زندان اسکورت کند. پنتاگون از هیچ‌یک از این فیلم‌ها بخاطر موضوعشان حمایت نکرد.

    پونیکسان می‌گوید «ما سعی کردیم در فیلم Cinderella Liberty   و The Last Detail   با آنها همکاری کنیم. اما هرچه بیشتر با آنها راه بیایی انتظاراتشان بیشتر می‌شود، تا جایی که یکپارچگی فیلم به خطر می‌افتد. سروکله زدن با نیروی دریایی بر سر فیلم Cinderella Liberty   اعصاب خرد کن بود. آنها می‌گفتند اشکال ندارد اگر یکی از خدمه در حال مستی یا ناسزا گفتن نشان داده شود، اما افسر نیروی دریایی نه. آنها تصویری از یک دریانورد آمریکایی دارند و نمی‌خواهند کسی خرابش کند. کنار آمدن با نیروی دریایی خیلی دشوار است. تنها مشکل من با آنها این است که باید بگذارند نویسنده آنطور که صلاح می‌داند ارتش را به تصویر بکشد. تلاش برای کنترل نتایج اشتباهی تمام عیار است، نه به آنها کمک می‌کند و نه به فیلم. از نظر من همکاری با فیلم‌هایی که ارتش را بصورتی نادرست به تصویر می‌کشند اشتباه است. آنها نباید صرفاً به خاطر اینکه از محتوای فیلم خوششان نمی‌آید حداقل همکاری را از فیلم‌هایی که تهدیدی برای اسرار نظامی یا مسائل این چنینی نیستند دریغ کنند. این مطابق اصول دموکراسی نیست. اگر شما به همکاری ارتش نیاز داشته باشید و آنها بخاطر محتوای فیلم از همکاری امتناع کنند این کار واضحاً نوعی سانسور است.»

    کارشناسان حقوقی بسیاری، از جمله فلوید آبرامز کارشناس مشهور متمم اول[9] قانون اساسی آمریکا و پروفسور برجسته قانون اساسی ایروین کمیرینسکی معتقدند این نوع سانسور نقض آشکار متمم اول است.

    آبرامز، که پیش از این در دادگاه های بسیاری در دیوان عالی آمریکا حضور یافته و اکنون مشاور نیویورک تایمز در زمینه موارد مربوط به پنتاگون است می گوید «این نوع تبعیض بر اساس دیدگاه توسط دولت، که شکل خاصی از بیان را بر اشکال دیگر ترجیح می دهد، نقض آشکار متمم اول است. دولت دو نوع محدودیت بر بیان اعمال می کند که مورد ظن هستند؛ نخستین مورد شامل محدودیت بر اساس موضوع مورد بحث است. برای مثال اگر ارتش بگوید "ما نمی خواهیم هیچ فیلمی درباره ارتش ساخته شود، بنابراین به هیچکس که فیلمی درباره ارتش می سازد کمک نمی کنیم این کار اعمال محدودیت بر موضوع محسوب می شود و خلاف قانون اساسی است. اما دومین نوع محدودیت بیان از منظر متمم اول نگران کننده تر نیز هست؛ یعنی محدودیت بر بیان بر اساس دیدگاه گوینده. بنابراین اگر ارتش بگوید "ما با بعضی فیلمسازها همکاری می کنیم اما فقط آنهایی موضعشان درباره نیروهای مسلح رضایت ما را جلب کند" حتی بیشتر از مورد اول قانون اساسی را نقض می کند.»

    کمرینسکی که در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی قانون اساسی تدریس می کند با نظرات آبرامز موافق است: «دیوان عالی گفته است که طبق متمم اول، دولت نمی تواند در هیچگونه تبعیض علیه گفتار بر اساس نقطه نظر مشارکت کند. دولت نمی تواند نوع خاصی از بیان را بخاطر نقطه نظر آن ترجیح داده و یا انواع دیگر را رد کند. دیوان گفته است که دولت نمی تواند بر اساس دیدگاه بیان شده درباره چگونگی تخصیص کمکهای مالی تصمیم بگیرد.»

    کمرینسکی در راستای حمایت از استدلالش به پرونده روزنبرگر علیه دانشگاه ویرجینیا در سال 1995 در دیوان عالی اشاره می کند. در این پرونده دیوان عالی اعلام کرد نهادهای دانشجویی در کالجهای دولتی را نمی توان بخاطر ماهیت مذهبی فعالیت هایشان از کمکهای مالی که سایر گروههای دانشجویی از آن برخوردارند محروم کرد. 

    آنتونی کندی قاضی دیوان عالی، که حکم دیوان درباره پرونده روزنبرگر را قرائت کرد می نویسد «بدیهی است که دولت نباید بیان را بر اساس محتوا یا پیامی که منتقل می کند کنترل کند. در عرصه بیان یا گفتار خصوصی، قوانین دولت نباید یک گوینده را بر دیگری ارجحیت بدهند.»

    «تبعیض علیه بیان بخاطر پیام آن نقض قانون اساسی است. بر اساس این قوانین به نتیجه رسیدیم که دولت هنگامی که دشواری‌های مالی بر گوینده‌های خاصی بخاطر محتوای پیامشان تحمیل می‌کند متمم اول را نقض کرده است. زمانی که دولت نه صرفاً موضوع، بلکه دیدگاه‌های خاص افراد درباره موضوعی خاص را هدف قرار می‌دهد متمم اول را بصورت آشکارتر و بارزتری نقض می‌کند. بنابراین تبعیض بر اساس دیدگاه نوع فاحش تبعیض بر اساس محتوا است. دولت باید از کنترل بیان، هنگامی که ایدئولوژی انگیزه‌بخش یا عقیده یا دیدگاه گوینده بنیانی برای محدودیت است، بپرهیزد.»

    پروفسور کمرینسکی در پاسخ به این سوال که چرا پنتاگون تا کنون بخاطر این فعالیت مخالف قانون اساسی مورد بازخواست قرار نگرفته است می‌گوید «چون کسی تا بحال شکایت نکرده است.»

    آبرامز هم با نظر وی موافق است: «تا بحال به کارشان ادامه داده‌اند زیرا می‌توانستند. از فعالیت‌هایشان در دادگاه شکایت نشده است.»

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    نامه فیل استراب درباره فیلم Countermeasures   در تاریخ 8 ژوئن 1993

    دفتر معاون وزیر دفاع

    واشنگتن دی.سی

     

    آقای بروس هندریکس

    مدیر ارشد

    Motion Picture Production

    کمپانی والت دیسنی

    پلاک 500. خیابان بوئنا ویستای جنوبی

    بربنک، 90521-5622

    آقای هندریکس عزیز

    همانطور که می‌دانید ما نسخه 12 آوریل 1993 از فیلمنامه countermeasures   را بررسی کرده‌ایم. مسائل مورد بحث اساسی و گسترده هستند. فیلمنامه تصویری نادرست و ناخوشایند از شیوه زندگی در نیروی دریایی ارائه می‌دهد، بویژه برای زنان... تقریبا هیچ یک از خدمه احترامی برای شغل خود، خودشان و همکارانشان قائل نیستند. بنظر می‌رسد تنها بازنویسی عمده فیلمنامه این تصویر را تصحیح خواهد و گمان می‌کنیم شما قادر نباشید چنین تغییر اساسی را اعمال کنید. در نتیجه ما دغدغه‌هایمان را صرفاً بطور کلی بیان کردیم.

    اگر شما معتقدید که می‌توانید این مسائل را حل کنید، ما اطلاعات بیشتری در اختیارتان خواهیم گذاشت، با شما و همکارانتان ملاقات کرده و در هر زمینه دیگری با شما همکاری می‌کنیم تا توافق حاصل شود. اگر چنین کاری امکان پذیر نیست امیدواریم بتوانیم در پروژه‌های آتی که به نفع هردو طرف باشد با یکدیگر همکاری کنیم.

     

    احتراماً

    فیل استراب

     

    نظرات درباره   Countermeasures 

    معیارهای وزارت دفاع برای ارائه حمایت  : 

    ·  جنبه های به تصویر کشیده شده از ارتش محتمل و معتبر باشند 

    ·  به مردم درباره ارتش اطلاعات بدهد 

    ·  به جذب و حفظ نیرو توسط ارتش کمک کند

     

    تعدادی از جنبه های بنیادین فیلمنامه مورخ 12 آوریل 1993 هستند که باعث می شوند فیلمنامه طبق معیار ارتش نباشد

    1.  شخصیت پردازی افراد نیروی دریایی: اکثریت غالب پرسنل نیروی دریایی کاملاً غیرواقعی و منفی هستند. غیرحرفه ای بوده، آشکارا بر اهداف فردی تمرکز داشته و اگر هم آزار یا تجاوز جنسی انجام ندهند جنسیت گرا هستند. مهمتر از همه، این رفتار محدود به شخصیت های منفی نشده و تقریبا در تمام دیالوگ ها و صحنه ها وجود دارد  .

    -  حتی شخصیت سی.سی هم در ابتدا کاملاً تحت تأثیر منافع شخصی قرار دارد. زمانی که مأموریت را قبول می کند می گوید «این رو تو سابقه ام ذکر کن بابی. اینا افتخار نظامیه. افتخار!» 

    -  وجود کلیشه های نژادپرستانه: دریانورد الیس آفریقایی آمریکایی مانند خدمتکار کاپیتان است، ساده لوح و بسیار وفادار. و یک فیلیپینی به کاپیتان خدمت می کند  . 

     

    2.  زنها بر عرشه ناو: واکنش شگفت زده خدمه به حضور یک زن روی عرشه کشتی کاملا غیرواقعی است. چندین سال است که زنان برای ماموریت های موقتی به ناوهای هواپیمابر اعزام می شوند. تا زمانی که فیلم پخش شود حضور آنها حتی عادی تر هم خواهد بود. تا آن زمان حتی ممکن است زنان خلبان – تحت پوشش گسترده رسانه های ملی - به اسکادران ناوهای هواپیمابر ملحق شوند. مخاطبین احتمالاً از دیدن واکنش حیرت زده دریانوردان ـ آنطور که اکنون به تصویر کشیده شده اند ـ سرگرم یا حتی متحیر خواهند شد. 

    3.  شخصیت مأمور NIS  : انتخاب یک مأمور NIS   به عنوان شخصیت منفی اصلی فیلم تصویری نامناسب از NIS ارائه داده، وجهه منفی به سایر مأمورین بخشیده و اتهام فقدان حرفه‌ای بودن را که طی چند سال گذشته بطور گسترده توسط رسانه‌ها گزارش شده است تقویت می‌کند.

    4. همدستی کاخ سفید در توطئه: دلیلی ندارد که کاخ سفید را بدنام کنیم یا ماجرای ایران کونترا را به یاد مردم بیاوریم.

    5. اشتباهات فنی: علاوه بر موارد فوق، تعدادی اشتباهات فنی، مانند کل سیستم نصب هدایت Tomahawk در فیلمنامه وجود دارد.

    اسناد را در این آدرس ببینید: http://www.mashreghnews.ir/fa/news/68372


     

    [1] . عملیات طوفان صحرا در جنگ خلیج

    [2] . Chanse Brandon

    [3] . Heritage Foundation

    [4] . Darryl Ponicsan

    [5] . Oliver North

    [6] . Tailhook Scandal: به رویدادهایی اشاره دارد که طی آن بیش از 100 افسر نیروی دریایی و تفنگدار دریایی ارتش آمریکا به آزار جنسی بیش از 87 زن یا رفتار نامناسب و شرم آور در لاس وگاس هیلتون متهم شدند. این اتفاق طی سمپوزیوم انجمن تیل‌هوک در سال 1991 افتاد.

    [7] . عملیات طوفان صحرا در جنگ خلیج

    [8] . From Here to Eternity

    [9] . First Amendment

    برچسب ها: عملیات هالیوود ، پنتاگون ، آمریکا ، ایران کونترا

    مطالب مرتبط

    منبع قسمت پنجم: http://www.mashreghnews.ir/fa/news/68372


    نوشته شده در  دوشنبه 90/7/4ساعت  2:39 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی 
      نظرات دیگران()

    عملیات هالیوود/ قسمت پنجم
    پنتاگون که به کمک هالیوود، چهره ای افسانه ای و جذاب از تفنگداران دریایی خود ساخته و نمی‌خواهد کسی این تصویر را خراب کند؛ با سانسور فیلم اقدامات متقابل (Countermeasures) اجازه آگاه ساختن مردم از تجاوز و آزار جنسی زنان نیروی دریایی آمریکا را نداد.
    جنگ نرم مشرق- پنتاگون که با استفاده از هالیوود موفق شده است تصویری از تفنگداران دریایی خود بسازد و نمی‌خواهد کسی این تصویر را خراب کند؛ با تیغ سانسوری که بر فیلم اقدامات متقابل (Countermeasures  ) اعمال کرد، اجازه نداد که عوامل این فیلم، تجاوز و آزار جنسی زنان نیروی دریایی آمریکا را به تصویر بکشند و مردم از این موضوع مطلع شوند.

     

    در سال 1993، بازیگر زن هالیوودی، جینا دیویس، برای بازی در فیلم Countermeasures   انتخاب شد؛ دیویس در این فیلم قرار بود نقش روانپزشک نیروی دریایی را ایفا کند که طی جنگ خلیج هویت یک گروه جنایتکار را روی عرشه یک ناوهواپیمابر هسته‌ای آشکار می‌سازد.

    اما مشکلی وجود داشت؛ ناظر پنتاگون در هالیوود اجازه ساخت آن را نمی داد؛ زیرا نیروی دریایی را بطور مناسبی از نظر آنان به تصویر نمی‌کشید.  

    شخصیت جینا دیویس (سی.سی) که به مدت چندین ماه تنها زن روی عرشه رزم­ناو نیروی دریایی ارتش آمریکا است، دائماً از سوی خدمه ناو، بویژه سروان لندرز از بخش تحقیقات نیروی دریایی، در معرض آزارهای جنسی قرار می‌گیرد.

    این فیلم در بخش دیگری به اجازه فروش قطعات یدکی هواپیما به ایران توسط کاخ سفید می پردازد که به رسوایی ایران کونترا معروف شد و نزدیک بود در سال 1986 باعث سقوط دولت ریگان شود. که با فشار پنتاگون حذف می شود،

     

    ناظر پنتاگون در هالیوود در این خصوص می‌نویسد:

    «انتخاب یک مأمور NIS   به عنوان شخصیت منفی فیلم تصویری منفی از سرویس ارائه داده، وجهه منفی به سایر مأمورین بخشیده و اتهام فقدان حرفه‌ای بودن را که طی چند سال گذشته بطور گسترده توسط رسانه‌ها گزارش شده است تقویت می‌کند.

    همچنین مسئله اشاره فیلمنامه به همدستی کاخ سفید در عملیات سری فروش قطعات هواپیما به ایران نیز در بین بود. استراب نوشت «دلیلی ندارد که کاخ سفید را بدنام کنیم یا ماجرای ایران کونترا را به یاد مردم بیاوریم.

      نتیجه بحث، که در واقع خلاصه ای از بحثهای صورت گرفته بین تهیه کننده و کمپانی دیسنی پس از دریافت نامه شما بود، تمایل به ایجاد تغییرات و اصلاحات در فیلمنامه است که به وزارت دفاع و نیروی دریایی اجازه خواهد داد از ساخت فیلم حمایت کنند.    آنها از میزان صحنه های آزار جنسی کاسته و تنها صحنه هایی را نگه خواهند داشت که برای داستان فیلم ضروری هستند. همچنین بر ارائه تصویر واقع گرایانه از خدمه و عملیاتهای ناو که برای Desert Storm[1]   آماده می شد تأکید می شود. همچنین درباره اینکه شخصیت منفی فیلم یعنی لندرز از بازرس NIS   به افسر فنی یکی از پیمانکارهای وزارت دفاع تبدیل شود بحث شد.»

     

     

     

    یکی از عوامل فیلم می گوید:«ما واقعاً به همکاری نیروی دریایی نیاز داشتیم، و آنها هم از ابتدا می‌دانستند از فیلمی که در آن قتلی روی یک ناو هواپیمابر اتفاق می‌افتد حمایت نخواهند کرد. در نتیجه فیلم ساخته نشد. موضوع فیلم آن را نابود کرد.»

     

     

    متن کامل فصل سوم از کتاب عملیات هالیوود که به طور کامل تقدیم خوانندگان مشرق می شود: 

     

    فصل سوم: تبعیض علیه گفتار بخاطر پیام آن، نقض قانون اساسی است.

    روی میز فیل استراب در پنتاگون پر از فیلمنامه فیلم و مجموعه‌های تلویزیونی است، پوستر فیلم دیوارها را پوشانده و قفسه‌ای پر از ویدئوی فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی در اتاق قرار دارد. استراب پنجاه و شش ساله، قد کوتاهی دارد و موهایش ریخته اند، اما وضعیت جسمانی مناسبی دارد. در حقیقت شبیه حسابداری بنظر می‌رسد که بدنسازی انجام می‌دهد. اما استراب حسابدار نیست؛ رابط اصلی پنتاگون با صنعت فیلمسازی و تلویزیون است که باعث شده یکی از قدرتمندترین افراد در عرصه نمایش باشد.

    استراب نفوذ زیادی دارد؛ فیلمسازهای برجسته مرتباً برای جلب همکاری ارتش به دفتر وی در پنتاگون می‌آیند. اگر فیلمنامه‌ای را دوست داشته باشد می‌تواند توصیه کند که پنتاگون تجهیزات نظامی زیادی – شامل زیردریایی‌های هسته‌ای، هواپیما، تانک و بمب افکن‌های جت – به ارزش میلیون‌ها دلار را برای تولید فیلم در اختیار آنان بگذارد.

    و اگر از فیلمنامه‌ای خوشش نیاید تهیه‌کنندگان مجبور هستند فیلمنامه خود را عوض کنند، یا کشتی و هواپیماهای جنگنده که برای ساخت فیلم به آنها نیاز دارند را از جای دیگری پیدا کنند و یا اینکه کلاً از خیر ساختن فیلم بگذرند.

    چیس براندون[2] ، رابط سازمان سیا با صنعت فیلمسازی، می‌گوید «فیل استراب می‌تواند بگوید "من می‌خواهم صفحه 6 و 7 کاملاً حذف شوند وگرنه نمی‌توانید از ناوهای هواپیمابر ما استفاده کنید." »

    ممکن است تهیه‌کنندگان هالیوودی وقتی استراب دست رد به سینه آنها می‌زند در خفا ـ و برخی حتی بطور آشکار ـ غرولند کنند، اما بطور کلی هالیوود فیل استراب را دوست دارد. در حقیقت وقتی در سال 1998 پنتاگون اعلام کرد ممکن است شغل استراب بخاطر تعدیل نیروی کلی در وزارت دفاع حذف شود، رئیس انجمن فیلمسازی آمریکا جک والنتی شخصاً از ویلیام کوهن وزیر دفاع وقت آمریکا خواست تجدید نظر کند. تعداد زیادی از فیلمسازان برجسته نیز نامه‌هایی در این زمینه نوشتند و در نهایت وزارت دفاع تصمیم گرفت استراب را نگه دارد.

    استراب از سال 1989 مسئولیت دفتر ارتباطات فیلمسازی پنتاگون را برعهده داشته است، یعنی زمانی که مسئول قبلی دفتر، دان باروش ، پس از چهل سال بازنشسته شد. مافوق کنونی وی، سخنگوی پنتاگون لاورنس دی‌ریتا، دستیار ویژه سابق دونالد رامسفلد، وزیر دفاع و محقق سابق بنیاد هریتیج[3] است.

    استراب در زمان جوانی تصمیم داشت فیلمساز بشود. وی پس از فارغ‌التحصیل شدن از دانشگاه سنت لوئیس در سال 1968 سه سال به عنوان افسر روابط عمومی نیروی دریایی خدمت کرد و سپس به مدرسه فیلمسازی دانشگاه کالیفرنیای جنوبی رفت. استراب پس از دریافت مدرک فوق لیسانسش در سال 1974 فعالیت خود در عرصه نمایش را با ساختن تبلیغات تجاری رادیویی و تلویزیونی برای آژانس تبلیغاتی Young&Rubicam  ، و کار کردن روی کمپین‌های تبلیغاتی Holiday Inn  ،    General Foods  ، Execdrin   و Eastern Airlines   آغاز کرد.

    استراب که خود را «فیلمنامه‌نویس زبردستی» می‌داند سالها در حاشیه صنعت نمایش پلکید، فیلم‌های مستند و آموزشی برای مرکز پزشکی دانشگاه نیویورک در سیراکوس، و سپس برای موسسه تحقیقاتی والتر رید وابسته به ارتش ساخت. در سال 1980 تهیه‌کننده/نویسنده اصلی شبکه اخبار نیروی دریایی آمریکا شد و در سال 1984 شغلی به عنوان کارگردان برنامه صوتی‌ تصویری در Naval Health Sciences and Training Command   در مریلند به دست آورد و همزمان به مقام فرماندهی در نیروهای ذخیره نیروی دریایی رسید.

    5 سال بعد در سال 1989 استراب برای ریاست دفتر فیلم پنتاگون استخدام شد. او هیچ‌گاه نمی‌توانست به رویایش که ساختن فیلم بود برسد، اما اکنون می‌توانست به فیلمسازهای واقعی بگوید چطور فیلم‌های خود را بسازند.

    در سال 1993، یعنی همان سالی که استراب تهیه‌کنندگان Clear and Present Danger   را در منگنه قرار داده بود تا درخواست‌هایش را برآورده کنند، جینا دیویس برای بازی در فیلم Countermeasures   انتخاب شد؛ دیویس در این فیلم قرار بود نقش روانپزشک نیروی دریایی را ایفا کند که طی جنگ خلیج هویت یک گروه جنایتکار را روی عرشه یک ناوهواپیمابر هسته‌ای آشکار می‌سازد. دیویس، یکی از ستاره‌های در حال پیشرفت هالیوود، آن زمان در اوج خود قرار داشت. دو فیلمش، A league of their own   و Hero  (قهرمان)، سال گذشته روی پرده رفته بودند و Countermeasures هم فیلم پرهزینه‌ای بود که Touchstone Pictures دیسنی تصمیم به ساخت آن داشت.

    اما مشکلی وجود داشت؛ استراب از فیلمنامه خوشش نمی‌آمد زیرا نیروی دریایی را بطور مناسبی به تصویر نمی‌کشید.

    در تاریخ 8 ژوئن 1993 استراب در نامه‌ای به مدیر ارشد والت دیسنی، بروس هنریکس، نوشت «فیلمنامه تصویری نادرست و ناخوشایند از شیوه زندگی در نیروی دریایی ارائه می‌دهد، بویژه برای زنان... تقریبا هیچ یک از خدمه احترامی برای شغل خود، خودشان و همکارانشان قائل نیستند. بنظر می‌رسد تنها بازنویسی عمده فیلمنامه این تصویر را تصحیح خواهد نمود و گمان می‌کنیم شما قادر نباشید چنین تغییر اساسی را اعمال کنید.»

    در فیلمنامه اصلی که توسط رمان‌ و فیلمنامه نویس مشهور داریل پونیکسان[4]Naval Investigative Service (بخش تحقیقات نیروی دریایی) است که به مدت چندین ماه روی کشتی بوده و اکنون مسئولیت تحقیق درباره سقوط را به عهده دارد. نوشته شده بود، داستان با سقوط یک هواپیمای جنگنده با عرشه ناوهواپیمابری در خلیج فارس آغاز می‌شود. خلبان کشته می‌شود اما افسر رادیویی وی یعنی سراون رودیک، که به سختی مجروح و دچار فراموشی شده است، زنده می‌ماند. شخصیت جینا دیویس (سی.سی) که برای درمان رودیک از پایگاه آمریکا در ترکیه به ناو منتقل می‌شود؛ تنها زن روی عرشه است و دائماً از سوی خدمه، بویژه سروان لندرز، در معرض آزارهای جنسی قرار می‌گیرد. سروان لندرز بازرس

    وقتی که سی.سی به تدریج حافظه رودیک را باز می‌گرداند درمی‌یابد که سقوط جنگنده تصادفی نبوده و بخاطر خرابکاری اتفاق افتاده است. همچنین متوجه می‌شود که بیمارش بخشی از یک عملیات محرمانه تحت نظر کاخ سفید بوده است که قطعات هواپیما به ایران منتقل می‌کردند، و لندرز هم جزو همان عملیات سری است.

    سی.سی از لندرز می‌پرسد «چه کسی همچین دستوری می‌دهد؟» و لندرز پاسخ می‌دهد «هوم. یک کلنل نیروی دریایی جایی در یک دفتر زیرزمینی»، که اشاره آشکاری به نقش کلنل الیور نورث[5] در عملیات اسلحه در ازای گروگان‌‌ها داشت که کلنل نورث از زیرزمین کاخ سفید آن را اداره می‌کرد؛ عملیات محرمانه‌ای که بعدها به عنوان رسوایی ایران کونترا معروف شد و نزدیک بود در سال 1986 باعث سقوط دولت ریگان شود.

    در فیلمنامه پونیکسان کاخ سفید اجازه فروش قطعات یدکی هواپیما را به ایران می‌داد. زیرا پس از جنگ هشت ساله ایران با عراق، که در سال 1988 با مرگ صدها هزار نفر از نیروها و مردم عادی به آتش‌بس انجامید، ناوگان هوایی ایران که ایالات متحده طی سلطنت شاه به این کشور فروخته بود دیگر هیچ قطعات یدکی نداشت.

    پس از تحقیقات بیشتر سی.سی جریانی ناخوشایندتر در عرشه کشتی را کشف می‌کند؛ کسی در بین خدمه از عملیات محرمانه فروش قطعات هواپیما به ایران برای سرپوش گذاشتن روی عملیاتی کثیف‌تر استفاده می‌کند؛ یعنی فروش اجزای سیستم هدایت موشک برای موشک‌های اسکاد به عراق که علیه نیروهای آمریکایی در جنگ خلیج بکار گرفته می‌شدند.

    هنگامی که رودیک حافظه‌اش را باز می‌یابد، سی.سی متوجه می‌شود او هم بخشی از توطئه بوده است اما چون خلبان در آخرین لحظات دچار شک و تردید می‌شود نقشه‌اش شکست می‌خورد. سی.سی همچنین کشف می‌کند که مجرم اصلی، کسی که نقشه رودیک را بر هم می‌زند و مسئول اصلی عملیات فروش قطعات موشک به عراق، کسی جز افسر NIS و مسئول بررسی سقوط جنگنده یعنی لندرز نیست.

    در پایان فیلم لندرز رودیک را می‌کشد و سعی می‌کند سی.سی را نیز به قتل برساند، اما دکتر در دفاع از خود او را می‌کشد.

    فیل استراب نظراتش را روی فیلمنامه نوشت، که وزارت دفاع سه معیار اصلی برای حمایت از فیلم‌ها دارد؛ تصویر ارائه شده از زندگی نظامی باید «مناسب و معتبر» باشند؛ فیلم باید «اطلاعاتی درباره ارتش به جامعه بدهد»؛ و فیلم باید «به ارتش در جذب و حفظ نیروهایش کمک کند».

    استراب در ادامه می‌نویسد «بخش‌های بنیادینی از نسخه 12 آوریل 1993 فیلمنامه مطابق معیارها نیست.» و توضیح می‌دهد که یکی از مشکلات فیلمنامه تصویری است که از Naval Investigative Service ارائه شده است. دو سال پیش NIS بخاطر تحقیقات سطحی و ناکافی‌اش درباره رسوایی [6]Tailhook مورد انتقاد شدید قرار گرفته بود. استدلال استراب این بود که ساختن چنین فیلمی در فاصله کوتاهی پس از آن جریان برای NIS یا نیروی دریایی مفید نخواهد بود.

    «انتخاب یک مأمور NIS به عنوان شخصیت منفی فیلم تصویری منفی از سرویس ارائه داده، وجهه منفی به سایر مأمورین بخشیده و اتهام فقدان حرفه‌ای بودن را که طی چند سال گذشته بطور گسترده توسط رسانه‌ها گزارش شده است تقویت می‌کند.»

    همچنین مسئله اشاره فیلمنامه به همدستی کاخ سفید در عملیات سری فروش قطعات هواپیما به ایران نیز در بین بود. استراب نوشت «دلیلی ندارد که کاخ سفید را بدنام کنیم یا ماجرای ایران کونترا را به یاد مردم بیاوریم.»

    مدیران اجرایی دیسنی که مشتاق بودند همکاری پنتاگون را جلب کنند جان هورتون افسانه ای را استخدام کردند تا به جلب رضایت استراب کمک کند. هورتون، سرگرد ارتش در دوران جنگ جهانی دوم، به عنوان مدیر لوکیشن در کمپانی برادران وارنر کار می کرد. در سال 1948 به خدمت فراخوانده شد تا به عنوان یک کلنل در سمت رئیس دپارتمان فیلمسازی ارتش فعالیت کند. وی در سال 1949 به تدوین سیاست اولیه وزارت دفاع در زمینه شرایط همکاری با فیلمسازهای تبلیغاتی کمک کرد. هورتون سال بعد ارتش را ترک کرد، به دنیای فیلمسازی بازگشت؛ ابتدا به عنوان نماینده Universal Pictures در واشنگتن و سپس به عنوان تهیه کننده در Universal و Paramount Pictures فعالیت کرد. در سال 1959 موسسه مشاوره خود را در زمینه هماهنگ کردن همکاری ها بین هالیوود و ارتش تأسیس نمود. طی چهل سال بعد به صدها تهیه کننده کمک کرد از هزارتوی قوانین پنتاگون ـ که به تدوین آنها کمک کرده بود ـ بگذرند تا بتوانند حمایتی را که برای ساخت فیلم و نمایشهای تلویزیونی خود نیاز داشتند از پنتاگون دریافت کنند.

    هورتون در نامه ای به تاریخ 16 ژوئن 1993 به استراب نوشت: «من در تاریخ 14 ژوئن ملاقاتی با مدیران Pacific Western Production، تهیه کنندگان Countermeasures در دیسنی تاچستون، و بروس هندریکس، تاد گارنر و جین گلدن رینگ، داشتم تا فیلم را بررسی کنیم. من بر دغدغه های وزارت دفاع و نیروی دریایی که شما در نامه خود در تاریخ 8 ژوئن 1993 بطور کلی به آنها اشاره کرده بودید تأکید کردم. ما طی یک جلسه یک ساعت و نیمی بسیار مفیدی جنبه های بنیادین و مهم فیلمنامه را که باعث می شود فیلم ارزیابی مطلوبی در راستای جلب حمایت وزارت دفاع دریافت نکند بررسی کردیم.»

    «نتیجه بحث، که در واقع خلاصه ای از بحثهای صورت گرفته بین تهیه کننده و کمپانی دیسنی پس از دریافت نامه شما بود، تمایل به ایجاد تغییرات و اصلاحات در فیلمنامه است که به وزارت دفاع و نیروی دریایی اجازه خواهد داد از ساخت فیلم حمایت کنند. آنها از میزان صحنه های آزار جنسی کاسته و تنها صحنه هایی را نگه خواهند داشت که برای داستان فیلم ضروری هستند. همچنین بر ارائه تصویر واقع گرایانه از خدمه و عملیاتهای ناو که برای Desert Storm[7] آماده می شد تأکید می شود. همچنین درباره اینکه شخصیت منفی فیلم یعنی لندرز از بازرس NIS به افسر فنی یکی از پیمانکارهای وزارت دفاع تبدیل شود بحث شد.» ... ادامه دارد...

     


    نوشته شده در  دوشنبه 90/7/4ساعت  2:38 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی 
      نظرات دیگران()

    طبق متن نمایشنامه اصلی? فیلم زمانی آغاز می شود که قایق های گشت ساحلی قایق تفریحی لوکس "Empire Builder  " را می یابند که در آبهای گرم خلیج مکزیک سرگردان بوده و صاحب این قایق تفریحی که یکی از دوستان شخصی نزدیک رئیس جمهور بود به طرز وحشیانه ای به قتل رسیده بود. به زودی آشکار شد که دوست رئیس جمهور و همسرش توسط سرکردگان قاچاق مواد مخدر کلمبیایی کشته شده اند و در جریان نشست کمپ دیوید? رئیس جمهور به مشاور امنیت ملی خود و رئیس سازمان سیا می گوید که برای مرگ دوستش خواستار انتقام گرفتن است.

    بر اساس متن پیش نویس فیلمنامه که در 10 نوامبر 1992 ارائه شد? رئیس جمهور می گوید: من از دست این میمون ها (سرکردگان قاچاق مواد مخدر) مریض و خسته شده ام. من به مردم آمریکا قول دادم که کارهایی برای چالش مواد مخدر انجام دهم و درباره این مشکل بی تفاوت نباشم. من می خواهم به این آدم های احمق پیامی بدهم.

    مشاور امنیت ملی از رئیس جمهور می پرسد: چه جور پیامی? آقای رئیس جمهور؟

    وی با عصبانیت جواب می دهد: قصد شده است که جریان آنها در اینجا? همانند ادرار یک گاو متوقف شود. قصد داریم آنها را تعطیل کنیم.

    رئیس سازمان سیا نیز گفت: من صحبت های شما را می شنوم? قربان.

    رئیس جمهور با غضب می گوید: اجازه دهید آنها (سرکردگان باندهای مواد مخدر) متوجه شوند که صبر ما از کارهای آنها به پایان رسیده است.

    مشاور امنیت ملی وی می گوید: قربان?‌ چیزی که شما خواستار انجام آن هستید از طریق سازمان های پلیسی قابل انجام نیست.

    رئیس جمهور فریاد می زند: پس برای چه جهنمی من از رئیس سیا خواستم که به اینجا بیاید؟

    رئیس سیا در پاسخ می گوید: اما آقای رئیس جمهور?‌ حتی ما هم برای اینگونه اقدامات محدودیت هایی داریم.

    مشاور امنیت ملی می گوید: اینگونه تلاش ها نیازمند حداکثر منابع است.

    رئیس جمهور می گوید: لطفا این را برای من تفسیر کنید.

    مشاور امنیت ملی می گوید: قربان? یا امنیت ملی ما توسط این مردم (قاچاقچیان) تهدید شده است یا خیر.

    رئیس جمهور می پرسد: بله خوب? من این را گفتم? نگفته بودم؟

    مشاو امنیت ملی می گوید: بله? قربان،‌ شما گفته بودید.

    رئیس جمهور می گوید: پسرها? اجازه دهید فقط این را مورد توجه قرار دهیم که من خواستار انتقام هستم.

    **********

    درخواست رئیس جمهور آمریکا برای گرفتن انتقام (در فیلمنامه)، برای استراب و پنتاگون بسیارسنگین است و در صورتی که تولید کنندگان فیلم خواستار دریافت کمک های ارتش بودند? باید این دیالوگ ها حذف می شد و سرانجام نیز حذف شد.

    در پیش نویس پایانی این فیلم رئیس جمهور بسیار سیاست مآبانه تر از صحنه ای که در آن دستور حمله به سرکردگان قاچاق مواد مخدر را صادر کرده بود?‌ ظاهر می شود. کلمات اهانت آمیزی که رئیس جمهور در پیش نویس قبلی از آنها استفاده کرده بود? همگی حذف شدند.

    در فیلمنامه نهایی? رئیس جمهور با وجود آنکه از به قتل رسیدن دوستش عصبانی است اما مصمم است که دستوراتش بر اساس منافع ملی و نه با هدف انتقام باشد.

    این صحنه هم اکنون اینگونه در آمده است که رئیس جمهور به سادگی می گوید: این باندهای مواد مخدر خطر آشکار برای امنیت ملی ایالات متحده به شمار می آیند.

    ارتش خواستار تغییرات زیاد دیگری در این فیلمنامه شده بود که همگی رعایت شدند. در یک مورد ارتش خواستار حذف صحنه ای شد که در آن جنگنده های نیروی دریایی یک هواپیمای مسافربری غیرمسلح که محموله ای از کوکائین منتقل می کرد را مورد هدف قرار می دهند. بر اساس درخواست پنتاگون? فیلمنامه به گونه ای تغییر کرد که نظامیان آمریکایی این هواپیما را بر روی زمین منفجر می کنند و در این حادثه به هیچ کس آسیبی نمی رسد.

    سرگرد جئورجی در گزارشی بعد از آغاز تولید فیلم در تاریخ 8 دسامبر 1993 می نویسد: فیلمنامه مورد بازبینی قرار گرفت تا نگرانی های ارتش در رابطه با کنترل و فرماندهی را نشان داده و بر اساس این باز بینی حق حاکمیت کلمبیا به رسمیت شناخته شده و تصویر بهتری از رئیس جمهور نشان داده شده است. به طور خلاصه? تصویری که از ارتش در این فیلم به نمایش در آمده? بیشتر از یک پیام تبلیغاتی برای ما تبدیل شده است و این فیلم ارزش اطلاعاتی عمومی خوبی را ایجاد می کند.

    تبدیل فیلم به پیام بازرگانی برای ارتش?‌ چیزی است که استراب و پنتاگون خواستار آن هستند. موفقیت یا شکست استراب و پنتاگون در این موضوع به طور گسترده ای به ترس تولیدکنندگان بستگی دارد و هالیوود از لحاظ تولیدکنندگان ترسو کمبودی ندارد.

    برای سرگرد جئورجی?‌ "خطر آشکار" ? آخرین فیلم از ده ها فیلم و برنامه تلویزیونی بود که وی از سوی پنتاگون به عنوان مشاور فنی برای این فیلمها تعیین می شد. جئورجی در سال 1994 از ارتش بازنشسته شد.

    وی هنوز گه گاه به عنوان مشاور نظامی برای تولیدکنندگان فیلمهای هالیوودی کار می کند.

    جئورجی مرد صاف و صادقی است که ارتش را دوست دارد و زمانی که با وی درباره نقشش و اقدامات ارتش در شکل دادن به فیلمها صحبت می کنید? چیزی را پنهان نمی کند.

    وی می گوید: هیچ چیزی آسان نبود اما روند ساده بود. با دفترم در لس آنجلس تماس می گرفتند و می گفتند که خواستار حمایت ارتش هستند و من می گفتم? باشه طرز کار را برایم بفرستید و پس از آن? شما می توانید بگویید که آیا آنها می توانند حمایت ارتش را داشته باشند یا خیر. اگر آنها تردید داشته باشند? معمولا به این معناست که آنها چیزهایی را پنهان کرده اند? چیزی که ممکن است در فیلمنامه وجود داشته باشد که تصویر خوبی از ارتش نمایش ندهد.

    زمانی که فیلمنامه موافقت ارتش را برای پشتیابی به دست آورد? جئورجی باید هر روز در صحنه فیلمبرداری حضور داشته باشد تا تولیدکنندگان به فیلمنامه ای که مورد موافقت ارتش است پایبند بوده و به طور پنهانی صحنه هایی را که بر خلاف منافع ارتش باشد را فیلمبرداری نکنند.

    در فیلم "خطر آشکار" اگر چیزهایی تغییر می کرد? اگر آنها می خواستند که صحنه ها را به گونه ای متفاوت فیلمبرداری کنند? من (جورج) می گفتم: خب? من دارم وسایلم را جمع می کنم و قصد دارم که به خانه برگردم.

    وی همراه با خنده به یاد می آورد که در یکی از صحنه های فیلمبرداری این فیلم و پس از آنکه تولیدکنندگان قصد داشتند چند صحنه را بر خلاف توافقات با پنتاگون فیلمبرداری کنند     ? گفت: من در حال جمع آوری تانک ها? نیروها و محل فیلمبرداری خود هستم و من قصد دارم به خانه بروم.

    این صحبت ها باعث جلب توجه تولیدکننده شد و وی صحنه ها را طبق توافقات فیلمبرداری کرد. این اتفاق در تولید هر فیلمی که من در آن حضور داشتم روی می داد. تقریبا در تمامی تولیدات اختلافاتی وجود داشت که باید در جریان تولید فیلم حل می شد. من می گفتم: طبق فیلمنامه توافق شده به تولید فیلم بپردازید اما آنها می خواستند به شیوه ای متفاوت به فیلمبرداری بپردازند? اما سرانجام توافقی میان دو طرف حاصل می شد.

    جئورجی معتقد است که همیشه جایی در ذهن تولیدکنندگان وجود دارد که تلاش می کنند که تصاویری که فیلمبرداری می شود در راستای فیلمنامه اصلی و دست نخورده باشد. آنها همیشه این موضوع را در پس زمینه ذهن خود دارند. به عنوان مشاور فنی? شغل من این است که اطمینان حاصل کنم فیلم اساسا از نسخه ای که مورد تایید پنتاگون است منحرف نشود.

    اما آیا این نقش مناسبی برای ارتش است؟ که این نقش عبارت است از اطمینان یافتن از این موضوع که فیلمنامه اساسا از نسخه مورد تایید شده منحرف نشود. این نقش چه کاری در روند فیلمسازی ایفا می کند؟ بسیاری از فیلمها تا آخرین روزی که قرار است فیلمبرداریشان آغاز شود متحمل تغییراتی در فیلمنامه می شوند.

    کارگردان ممکن است نداند آیا چیزی که در حال کارکردن بر فیلم است تا روز آغاز فیلمبرداری بدون تغییر باقی خواهد ماند یاخیر.

    در هالیوود دستورالعمل این است: اگر چیزی اجرایی نیست?‌ آن را تغییر دهید اما وظیفه مشاور فنی پنتاگون ایجاد توقف در روند بوده تا فیلمسازان را از تغییر افکار خود و تغییر فیلمنامه ها که بر خلاف روند فیلمبرداری است? متوقف کند.

     

     

     

     

    "فیل استراب" رئیس دفتر ارتباطی پنتاگون و هالیوود (سمت راست) و سرگرد "دیوید جئورجی" (سمت چپ) به همراه یک نظامی بدون نام(در مرکز) در حال بازدید از روند فیلمبرداری فیلم "خطر آشکار" هستند. تولیدکنندگان این فیلم در قبال دریافت کمک از پنتاگون با ایجاد چندین تغییر در این فیلم موافقت کردند.

      متن سند را در این آدرس ببینید: http://www.mashreghnews.ir/fa/news/58578 

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    ترجمه نامه

    سند

    یادداشت ها

    خطر آشکار

    8 دسامبر 93

    بعد از شش مذاکرات فعال? تولید تصاویر بسیار مهم " خطر آشکار " فراتر از هماهنگی و مسیر صحنه رفته است که این اقدام برای تامین موافقت نظامی وزارت دفاع است. آقای فیل استراب و ATSD(PA)/AV   نمایندگان بخش عملیات ویژه J-3   و OCPA-LA   به طور تنگاتنگی با تولیدکنندگان و نویسندگان، کار کرده تا فیلمنامه ای را ایجاد کنند که برای نیروهای مسلح قابل قبول باشد.

    تامین افراد توسط وزارت دفاع ?‌J-3  ? SOCOM  ? USASOC  ? USCG  ? نیروی دریایی? نیروی هوایی ایالات متحده? سازمان سیا? اف بی آی? DEA   انجام شده است.

    فیلمنامه تجدیدنظر شده است تا نگرانی های وزارت دفاع درباره کنترل و فرماندهی ارتش? برسمیت شناختن حق حاکمیت کلمبیا و تصویر بهبود یافته ای از ریاست جمهوری را منعکس کند. سرتاسر مداخله و کمک مشاور فنی عملیات ویژه? واقع گرایی عملیاتی را با رفتار شخصیت های داستان ترکیب کرده است.

    عملیات تاکتیکی عملیات ویژه به طور معتبری انجام شد? پرسنل ارتش به طور واقع گرایانه ای به تصویر کشیده شدند و تجهیزات? تسلیحات و سیستم های ارتش به طور صحیح? هوشمندانه و مناسب استفاده شدند. به طور خلاصه? نمایش ارتش بیش از آنکه یک کنترل ویرانگر باشد به پیام تبیلغاتی برای ما تبدیل شد و تولید ارزش اطلاعاتی عمومی خوبی را ارائه کرد.

    لیست نیازمندی های نظامی هم اکنون تحت بازبینی قرار دارد.

    آغاز تولید 8 نوامبر 93 است. گادر ساحلی در روزهای 13-14 دسامبر پشتیبانی را فراهم خواهد کرد.

    ضرب الاجل غیر رسمی 17 دسامبر برای موافقت پروژه وزارت دفاع تعیین شده تا اجازه دهد زمان مورد نیاز برای هماهنگ کردن پشتیبانی خدمات در اواخر دسامبر و ‍ژانویه-مارس 1994 را فراهم کند.

     

    سرگرد جئورجی  http://www.mashreghnews.ir/fa/news/58578

     

     

     

    برچسب ها: عملیات هالیوود ، پنتاگون ، سانسور ، تبلیغات ارتش

    مطالب مرتبط: پنتاگون چگونه شخصیت های فیلم جیمز باند را تغییر داد؟

    نوشته شده در  دوشنبه 90/7/4ساعت  2:33 صبح  توسط عضو گروه شهیداوینی 
      نظرات دیگران()

    <   <<   11   12   13   14   15   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    سواد رسانه ای درحوزه:تحلیل و برررسی شبکه های اجتماعی و موبایل
    معرفی تفصیلی کتاب «اسطوره های صهیونیستی در سینما»
    نقد وبررسی چند فیلم ایرانی جدید توسط سعید مستغاثی
    نقد وبررسی ابعادشخصیت مرد درسینمای ایران/بررسی\تسویه حساب\
    نقد و بررسی انیمیشن ظهور نگهبانان/ rise of guardian
    مروری بر فیلم های بازگوکننده جنایات صهیونیسم غاصب درفلسطین اشغال
    حقیقتاچرارسانه های آمریکایی نسبت به ایران،اینقدر کینه جو هستند؟!
    هالیوودوبازنمایی محرف تاریخ واندیشمندان ایرانی-نقدفیلم پزشک
    بررسی سینمای اسراییل[غاصب]:شرق،غرب وسیاست بازنمایی
    آشنایی با الکس جونز اندیشمند و منتقد ومستندساز آمریکایی...
    [عناوین آرشیوشده]